شبکه افق - 8 اردیبهشت 1401

"زیستن" با کدام استدلال؟ رو به کدام قبله؟ (3)

بسم‌الله الرحمن الرحیم

به این سؤالات جواب بدهید بعد توافق کنیم. 1) تحلیل لذت و درد. 2) تحلیل انسان و خود، ‌ذات انسان که حبّ ذات دارد. 3) منشأ لذت‌ها کجاست و چطوری است؟ 4) انواع و طبقه‌بندی لذت. 5) آیا کمال لذت‌بخش است و متقابلاً آیا هر لذتی کمال‌آفرین و کمال‌بخش است یا نیست؟ 6) مراتب لذت.

ببینید این را بگویم مراتب لذت یعنی چه؟ بچه کوچک از چه لذت می‌برد؟ بچه‌ای که تازه به دنیا آمده از تنها چیزی که لذت می‌برد غذا و شیر مادر و خواب و خوراک است چیز دیگری نمی‌فهمد. یک کم که بزرگتر می‌شود از بازی هم لذت می‌برد ولی بچه‌ای که دارد بازی می‌کند یک لذت‌هایی در دنیا هست که باز او سرش نمی‌شود. مثلاً نمی‌فهمد چرا بزرگترها این همه کارهای اخلاق می‌کنند؟ چرا توی خیابان‌ها راه می‌افتند دختربازی می‌کنند؟ چرا زندان می‌روند؟ چرا هزارتا مصیبت است؟ این‌هارا نمی‌فهمد که چیست؟ برای این که یک نوع تمایل و لذت در انسان هست که این بعداً بیدار می‌شود در سن تو نیست تو نمی‌فهمی. یک لذت دیگری هست که باز ماها نمی‌فهمیم اینها لذائذ غریزی بود که همه ما می‌فهمیم. یک لذت‌هایی هست که باز ماها نمی‌فهمیم. مثلاً لذتی که یک متفکری، شش ماه راجع به یک مسئله دارد فکر می‌کند یک ریاضیدانی، یک فیلسوفی، یک صاحبنظری، بعد از شش ماه یک مرتبه مسئله را حل می‌کند. این نصفه شب را تا صبح نمی‌خوابیده، یک مرتبه نصفه شب بلند می‌شود داد می‌زد یافتم یافتم. خوشحال می‌شود. خواجه نصیر می‌گوید کجایند شاه و فرزندان‌شان که لذت‌هایی که من می‌چشم بچشند. این‌ها فکر کردند لذت همین خواب و خوراک و تفریح و این چیزهاست. لذتی که من دارم می‌چشم شما اصلاً نفهمیدید که چنین لذتی در دنیا هست. حالا سؤال؟ همانطور که وقتی یک کودک دو- سه ساله که مفهوم لذت شهرت، ریاست‌طلبی، کشف مسئله علمی را نمی‌فهمد چیست، فکر می‌کند همان‌هایی که او دارد فقط همان‌هاست شما احتمال نمی‌دهید یک لذائذی هم باشد که الآن ما و شما نمی‌فهمیم؟ احتمال می‌دهید یا نه؟ خیلی خب به این سؤال چه جوابی می‌دهید؟ یک لذائذی در همین عالم هست و یک لذائذی بعد که من و تو الآن نمی‌فهمیم همین‌طور که بچه دو ساله یکسری از لذائذ را اصلاً نمی‌فهمد چیست؟ به این سؤال چطوری جواب می‌دهید؟ 7) لذت جسم و رح چه نسبتی با هم دارند؟ اصلاً جسم لذت می‌برد یا روح؟ و جسم ابزار لذت است یا خودش لذت می‌برد؟ نسبت فرد و جمع در لذت؟ دنیا و آخرت؟ 8) مسئله بعدی این که ابتهاج معنوی را چطور تفسیر می‌کنید؟ 9) خود لذت غریزی را چطور تفسیر می‌کنید؟ چرا بطور غریزی از یک چیزهایی لذت می‌برید و از یک چیزهایی نمی‌برید؟ خود این باید تفسیر بشود این‌ها با ماتریالیزم تفسیر نمی‌شود. مسئله بعدی تسلیم در برابر حق شدن منشأ یک لذت برای یک کسانی هست و یک کسانی نیست یکی تسلیم در برابر نفس و تمایلات خودش لذت می‌برد و یکی تسلیم شدن در برابر حق. 10) آیا هر نفسی از هر چیزی لذت می‌برد؟ یا هر نفسی در هر سطحی از علم و عمل از هر چیزی لذت می‌برد؟ و آیا همه با یک اندازه از یک چیز لذت می‌برند؟ اگر نه، چرا؟ 11) آیا مراتب لذت با مراتب نفس و مراتب عقل نسبتی دارد؟ 12) آیا لذت را می‌شود به پاک و پلید تقسیم کرد؟ اگر می‌شود با چه منشأیی؟ پاکی و پلیدی لذت که از آن‌جا به مشروع و عادلانه بودن یا نبودن تقسیم می‌شود. 13) آیا امکان داوری و ارزش‌گذاری در مورد لذت‌ها هست یا نیست؟ 14) اراده و اختیار چه نقشی در لذت دارد؟ 15) آیا استیلای مستبدانه غریزه برای همه مطلق است؟ 16) و بعد تفاوت ولو بالقوه انسان و حیوان در چیست؟

این سؤالاتی است که ما این‌جا به عنوان نمونه عرض کردم دوستانی که یادداشت کردند و خواستند به این سؤالات بیندیشند. ما این‌جا راجع به سبک زندگی روی فروع آن بحثی نکردیم چون به نظر من اگر اصل مسئله درست فهمیده بشود فروع آن راحت فهمیده می‌شود. به این سؤالات توجه کردید؟ حالا به سؤالاتی که گاهی در ذهن خودمان می‌آید یا از ما به عنوان شبهه می‌پرسند به آن‌ها از این منظر توجه کنیم ببینیم می‌توانیم جواب آن‌ها را راحت بفهمیم یا نه؟ جواب آن‌ها را می‌دانیم یا نمی‌دانیم؟ مثلاً می‌پرسد که چرا دوست دختر و پسر نه؟ ازدواج آری؟ برای این که این‌ها مبنای پیشفرضی که پشت این قضیه است با هم متفاوت است. چرا تحریم و تهدید و فشار و اهانت دشمن را باید تحمل کرد و سر یکسری ارزش‌هایی باید ایستاد یا نباید ایستاد؟ مقاومت آری یا نه؟ چرا؟ دو سبک است. مبنا روشن است. اگر مبنا روشن شد جواب این‌ها روشن می‌شود. آیا من یک جایی مسئول شدم در بازار یا هر جایی، چرا با کلاهبرداری مشکلاتم را حل نکنم؟ آن یک سبک زندگی است این هم یک سبک است. چرا نکنم؟ حالا اگر به این مبانی توجه نداشته باشید نمی‌توانید به این سؤالات جواب بدهید. واقعاً برای چه این کار را نکنید؟ ولی وقتی این‌ها روشن باشد به آن‌ها می‌شود جواب داد.

یک صلوات بفرستید من به سؤالات جواب بدهم.

سؤال: ایشان نوشتند که امام(ره) در اوج جنگ تحمیلی فرمودند نباید از بیگانگان و دشمن بترسیم باید از خودمان بترسیم. آیا با این که تفکر غربی بر آن حاکم شده و بعضی از شخصیت‌های حکومتی هم گرفتارند نباید ترسی داشت؟

جواب استاد: هم الآن و هم همیشه باید ترسید حرفی که امام می‌گوید برای همیشه است. این حرف امام هم نیست بلکه حرف قرآن است که می‌فرماید مواظب خودتان باشید «إذ اهْتَدَیْتُم» وقتی شما خودتان هدایت بشوید «لایَضُرُّکُم» کسی از بیرون نمی‌تواند به شما صدمه بزند. به شما ضرر نمی‌زند اگر خودتان راه را پیدا کنید «إذ اهتدیتم» اگر شما راه را پیدا کنید بیرون از شما کسی نمی‌تواند به شما ضرر و صدمه بزند. نه در دنیا و نه در آخرت. بنابراین یک اصل قرآنی است. این مشکل برای قبل نیست، برای زمان جنگ تحمیلی نیست همین الآن هم ما باید از خودمان بترسیم. به شما بگویم ما از بیرون شکست نمی‌خوریم ما از درون شکست می‌خوریم. اگر از درون شکست خوردیم از بیرون شکست می‌خوریم اگر از درون شکست نخورید از بیرون شکست نمی‌خورید.

سؤال: چرا اکثر دانشجویان لذت‌بخشی زندگی را در تمام چارچوب آن را در ظاهر آن می‌بیینند چه مذهبی؟ و چه فانتزی؟ بنا به تقلید یا به دور از تقلید کردن از غرب. چاره چیست؟

جواب استاد: مذهبی و فانتزی را نمی‌دانم چرا با هم آوردند؟ فانتزی یک تعبیری دارد و چه تفسیری از مذهب دارید که این‌ها را در برابر هم قرار دادید؟ اما این که چرا اکثر دانشجویان این‌طور هستند؟ اکثر دانشجویان این‌طور نیستند بلکه اکثر بشریت و مردم این‌طوری هستند این مخصوص در دانشگاه نیست. اغلب ما بر اساس اصالت لذت عمل می‌کنیم. چاره چیست؟ چاره همین آگاهی، عزم و اراده است.

سؤال: چاره چیست که دانشجویان بفهمند خودشان باشند و تقلید را در چارچوب تظاهر نبینند؟

جواب استاد: به نظر من اگر مسائل اصلی حل بشود خود افراد مسائل فرعی را حل می‌کنند. ولی اگر اصل مسئله حل نشود دقیقه‌ای یکبار سر هر چیزی باید برویم یقه بگیریم! می‌دانید مثلاً یک وقتی شما به بچه‌تان حالی کردید که این کار خطرناک است نکن. برای خودت ضرر دارد این دیگر محال است برود شما او را هول هم بدهید نمی‌رود. ولی یک وقتی شما این را حالی‌اش نکردی و چهارچشمی مواظب او هستید صبح می‌رود دستش را می‌گیری مواظبی. ظهر می‌رود مواظبی. عصر می‌رود مواظبی. شب می‌رود مواظبی. خب نصفه شب چه کار می‌کنی؟ نصفه بلند می‌شود می‌رود. باید مسئله را حل کنید. مسئله را که حل کنید دیگر خودش حاضر نمی‌شود شما هولش هم بدهید دیگر خودش نمی‌رود.

سؤال: من به عنوان یک جوان تنوع‌طلب دوست دارم چندین لباس و چندین خانه داشته باشم.

جواب استاد: این که بحثی نیست ولی این که بگوییم دوست دارم هر روزی با یک کسی باشم ... یک کسی آمد به پیامبر(ص) گفت آقا فلانی خیلی دنبال ناموس مردم است در خیابان مدام به زن‌های مردم و دخترها نگاه می‌کند. یک روز پیامبر او را خواستند دیدند این منطق و استدلال و اخلاق سرش نمی‌شود هرچه از این حرف‌ها به او می‌زند این نمی‌فهمد. پیامبر(ص) از او پرسید که اگر یک کسی به تو بگوید یک آقایی دنبال مادرت و زنت افتاده تو چه کار می‌کنی؟ گفت آقا تکه تکه‌اش می‌کنم. گفت خب این خانم‌هایی که تو توی خیابان دنبال‌شان راه می‌افتی همه این‌ها خواهر یک کسی و مادر یک کسی مثل تو هستند. این هم همان است. حالا به این دوست‌مان می‌گویم اگر مرادتان آن نوع است، همین را باید جواب داد. اگر یک کسی هم دوست داشته باشد که هر روز این کار را از آن طرف بکند شما نظرتان راجع به او چیست؟ هر نظری راجع به او داری، راجع به شما هم همان است. اما این روایت را از پیامبر(ص) داشته باشید پیامبر(ص) فرمودند نفرین خدا بر زنان و مردانی که می‌خواهند دائم تجربه‌های جنسی مختلف داشته باشند. نفرین خدا بر مردی که مدام می‌خواهد با زنان متعددی باشد یا زنی که با مردان متعدد باشد. ببین ازدواج امر الهی است توصیه شده، نیاز جنسی یک نیاز واقعی است این‌ها که می‌گویند آقا حرفش را نزد. من یک وقتی آمدم چندتا روایت خواندم تازه روایات خیلی اجتماعی، روایات مخصوص آن را نخواندم که آقا عشق جنسی و لذت جنسی بین زن و شوهر لازم است چه کسی گفته این‌ها بد است. مسئله سکس و جنسیت تابو نیست یک لذت الهی و یک نعمت خداست. اسلام با این‌هایی که دنبال عذوبت هستند و عقده جنسی دارند خودشان را سرکوب جنسی می‌کنند خودشان را اخته می‌کنند، ریاضت جنسی می‌کشد فکر می‌کند اگر ازدواج نکند به خدا نزدیک می‌شود اسلام این منطق را قبول ندارد اسلام می‌فرماید ازدواج که می‌کنید نیاز جنسی‌تان که ارضاء می‌شود در رشد معنوی‌تان کمک می‌کند و دین‌تان کامل می‌شود ببینید این نگاه اسلام است. نگاه اسلام ضد سکس و ضد جنسیت نیست. اسلام هرگز با شهوت مخالف نیست شهوت نعمت الهی است. نیاز به غذا یک نعمت است، نیاز به جنس مخالف یک لطف الهی و نعمت الهی است مثل نیاز به آب و هوا و زندگی است این‌ها نیازهای طبیعی الهی است. اگر کسی، زن و مردی بگوید من به جنس مخالفم هیچ علاقه‌ای ندارم آن زن یا مرد مریض است باید به دکتر مراجعه کند! اختلال دارد! اختلال جسمی دارد! اختلال اعصاب و روان دارد! اختلال جنسی دارد! یک مشکلی دارد. مگر اسلام گفته زیبایی نه؟ روابط جنسی نه؟ همه این‌ها آری. و به بهترین شکل هم آری. منتهی در چارچوب اخلاق و عدالت نه در چارچوب هرزگی و خیانت و تجاوز. اصل هم در اسلام، ازدواج دائم تک همسری است. اصل آن است. برای ازدواج بیش از تک همسری و برای ازدواج غیر دائم باید یک ضرورت و نیازی باشد آن هم با رعایت عدالت. همان پیامبری که ازدواج تعدد زوجات را و ازدواج موقت را هر دو را پیامبر(ص) تشریع کردند و اجازه دادند و شریعت شد همان پیامبر(ص) هم در مواردی ممنوع و برخورد می‌کردند. می‌گفتند برای تو نگفتند. یکی از اصحاب اهل بیت(ع) ظاهراً امام صادق(ع) شنیدند که فلانی مدام می‌رود ازدواج موقت می‌کند گفتند صدایش کنید بیاید ببینم. به او گفتند چه کار داری می‌کنی؟ گفت آقا ازدواج موقت می‌کنیم. گفتند مگر شما زن و زندگی و خانواده نداری؟ گفت چرا داریم. فرمودند این الآن برای تو نیست. ببینید تعدد زوجات، چند زنی و یا ازدواج موقت، زن و مرد را عمدتاً – نمی‌خواهم بگویم مطلقاً – عمدتاً برای مواردی است که کسانی موفق به ازدواج تک همسری نمی‌شوند مثلاً در یک جامعه‌ای تعداد زنان از مردان بیشتر است فرض بفرمایید یک کسی در خانواده‌اش یک مشکلی دارد به لحاظ محدودیت‌ها و بیماری و مسائلی است بالاخره یک مسئله‌ای است و الا اصل در اسلام ازدواج دائم تک‌همسری است اما راه ازدواج موقت و ازدواج چندهمسری بسته نشده، به دلیل این که در بخش‌هایی از زندگی افراد، بن‌بست‌هایی دارند نمی‌تواند ازدواج دائم تک‌همسری بکند نتوانسته! الآن ما چند میلیون زن و دختر داریم که به سن بالا رسیدند و به دلایل مختلف اصلاً نتوانسته ازدواج کند. کسانی هستند چندتا بچه دارد یک مرد دیگر حاضر نیست بیاید ابتدایی با او ازدواج کند اگر شد که چه بهتر؟ اما به عنوان خانواده دوم می‌تواند خانواده تشکیل بدهد که بچه‌هایش سرپرست داشته باشند و خودش آواره نباشد با رعایت عدالت. قرآن کریم عدالت را شرط می‌کند. عدالت هم فقط عدالت اقتصادی نیست. خیلی از کسانی که چند همسری هستند یا از ازدواج موقت یا چند همسری دارند استفاده می‌کنند این‌ها دارند خلاف شرع عمل می‌کنند سوء استفاده می‌کنند چون هرگز عدالت را رعایت نکردند و نمی‌کنند. عدالت در ابراز احساسات، عدالت مالی و اقتصادی، چه کسی می‌تواند این عدالت را رعایت کند؟ خود قرآن هم وقتی می‌فرماید عدالت را رعایت کنید بعد هم می‌فرماید نمی‌توانید بکنید. البته این معنی‌اش این نیست که حرام شده است.

ببینید اسلام در برابر دوتا تفکر جنسی ایستاده است یکی تفکر اصالت لذت جنسی که از هر کاری لذت می‌بری بکن! دوست امروز با یک زن باشی، فردا با یکی دیگر، پس فردا با یکی دیگر! یا تو دوست داری امروز با یک مرد باشی، فردا با یک مرد دیگر باشی، پس فردا با یک مرد دیگر. این در اسلام حرام است این زن‌بارگی و مردبارگی است، این فحشاء است. ما فحشای اسلامی نداریم! زنای اسلامی نداریم. این خیانت است. در روایات شیعه ما داریم کسانی که با مسئله ازدواج موقت یا تعدد زوجات بر اساس منافع نفسانی و لذائذ شخصی‌شان برخورد کنند نه بر اساس یک مصلحت و حکمتی و عدالت، در روایات شیعه است که اهل بیت(ع) فرمودند این فرد زناکار است. این زنا است تو داری زنا می‌کنی. این‌ها در روایات ما هست. چرا خود پیامبر اکرم(ص) ازدواج موقت را شرعاً اجازه دادند و بعد در یک شرایطی ممنوع کردند؟ برای این که به مشکلات بیرونی بستگی داشت. نه می‌شود آن را کلاً ممنوع کرد، اگر کلاً آن را ممنوع کنید زنا در جامعه رایج می‌شود چنانکه شده است! روابط گروهی دختر و پسر، بنشینند با همدیگر، نامحرم هستند اسمش را هم می‌گذارند نه ما با هم خواهر و برادر و همکلاسیم. نه ارواح عمه‌ات! شما الآن دارید به عنوان همکلاسی با هم حرف می‌زنید؟! طرف رفیق سبیل کلفتش هم جزوه دارد می‌رود از آن یکی جزوه می‌گیرد! خب برو از این بگیر چرا از او می‌گیری؟ خب آقا جزوه ایشان بهتر است! ببینید ما خودمان را فریب ندهیم اسلام طرفدار روابط جنسی و شهوتی لذت‌طلبانه متعادل و اخلاقی هست صددرصد. و لذا ازدواج در شریعت اسلام کاملاً راحت و آسان است. خودمان ادا درمی‌آوریم خودمان سختش کردیم. اسلام آسان کرده است. حتی اگر گفته یک جایی ازدواج دائم تک‌همسری نتوانستید بکنید نیاز بود، لازم بود، عدالت رعایت شد، حکمت بود، اخلاق بود، نه سوء استفاده از زنان دیگر یا مردان دیگر، نه زنا، نه اصالت شهوت جنسی، آن‌جا تعدد زوجات و ازدواج موقت هم اجازه دادند برای این که بن‌بست نباشد. برای این که شما اگر این راه را کامل بستید و به مردم گفتید یا ازدواج دائم تک همسری یا هیچی! حتی اگر مشکل دارید مشکل خودت هست به من مربوط نیست! شما عملاً چه کار کردید؟ به او آدرس فاحشه‌خانه را دادید! عملاً به او گفتی برو زنا کن. عملاً داری به آن دختر یا به آن پسر می‌گویی برو روابط نامشروع برقرار کن! امیرالمؤمنین(ع) فرمودند اگر ازدواج موقت عادلانه و شرعی و اخلاقی نه زن‌بازی و زن‌بارگی و دختربازی، یا مردبازی! چون ازدواج موقت دوطرفه است یکطرفه نیست. زنانی ممکن است باشند هر بار با یک مرد! این‌ها که شغل نیست! بعضی‌ها ازدواج موقت شغل‌شان یا کارشان شده است! این‌ها حرام است این‌ها خلاف اخلاق اسلامی و خلاف فقه اسلام است. اما گذاشتند اگر یک مواردی پیدا شد که شما مجبور هستید اتفاق کنید نمی‌توانید خانواده تک‌همسری تشکیل بدهید مسافرتی، یک جایی، دو سه سال دور هستید یا یک گرفتاری دارید یا کسی به شما زن نمی‌دهد یا کسی خواستگاری‌تان نمی‌آید با شما ازدواج نکرده، خب این‌هایی که این‌طوری هستند نتوانستند ازدواج دائم بکنند این‌ها بمیرند؟ نه کسی هم نمی‌میرد یعنی منتظر اجازه شما نیست این‌ها می‌روند از راه‌های نامشروع روابط دیگری برقرار می‌کند بالاخره دختر و پسر احتیاج عاطفی دارند، احتیاج جنسی دارند، دوست دارند با هم حرف بزنند بگویند بخندند، اسمش هم می‌گذارند روابط علمی و سیاسی، ولی خودشان می‌دانند چیست! خب این طبیعی است این در ذات ماست، در غریزه است، شما اینطوری هستی، بنده این‌طوری هستم هرکس این‌طوری نیست مریض است. خب حالا اگر گفتند که شما این را با رعایت اخلاق و عدالت اسلامی تأمین کنید این اشکال دارد؟ یعنی شما باید بگویی یا ازدواج دائم تک همسری یا زنا؟ لذا حضرت امیر(ع) فرمود وقتی پیامبر(ص) این را اجازه دادند و این حلال و شرعی است ولی با رعایت عدالت و حکمت و مصلحت. اگر کل آن را ممنوع بکنید راه زنا و فساد جنسی را باز می‌کنید و لذا فرمودند اگر جلوی آن را نمی‌گرفتند هیچ کس در جامعه اسلامی زنا نمی‌کرد چون اگر می‌توانست ازدواج دائم می‌کرد نمی‌توانست بن‌بست بود مشکلی بود ازدواج موقت می‌کرد دیگر کسی زنا نمی‌کرد. یعنی خانواده موقت تشکیل می‌داد منتهی نه این که خانواده موقت بخواهد جای خانواده دائم را بگیرد، حالا متأسفانه آن‌هایی که این را برای آن‌ها گذاشتند آن‌ها از این احکام شرع استفاده نمی‌کنند به جایش زنا می‌کنند! آن‌هایی که این‌ها برای آن‌ها نیست از این استفاده می‌کنند. مثلاً طرف زن، زندگی، بچه دارد در کنارش هم دنبال این کارها هم می‌رود خب عمو این کارها برای تو نیست. می‌دانید – حالا تشبیه من است – مثل ساندویج است با غذای رسمی خانه. اصل آن غذای رسمی است وقتی گیرت نیامد سراغ این می‌روی. بنابراین این‌هایی که شما گفتید به من عنوان جوان تنوع‌طلب هستم خب باش اشکالی ندارد تنوع‌طلبی به شرط رعایت اخلاق و عدالت ایرادی ندارد. دوست دارم چندتا لباس داشته باشم. باید داشته باشی حق توست. اگر نداری بگو که کمک کنیم داشته باشی. چندتا خانه می‌خواهی داشته باشی، این هم خوب است ولی یکی‌اش هم برایت کافی است. دوست دارم هر روز با یک جنس مخالف باشم، این یکی یک مقدار زیادی‌ات می‌کند! سردی‌ات می‌شود!

سؤال: چرا نمی‌توانیم هرکسی هر دینی بخواهد پیروی کند تا به سعادت و خدا برسیم؟

جواب استاد: من از ایشان سؤال می‌کنم شما چگونه تضمین می‌کنید که از هر راهی و با هر مذهبی می‌شود به خدا و به سعادت رسید؟ این را از کجا فهمیدید؟ آن دوست‌مان که این را پرسیدند اگر مایل هستند این را توضیح بدهند که شما از کجا می‌دانید از هر راهی به سعادت می‌رسید؟ مثل این که یک جایی رفتید و می‌خواهید به خیابان فلان بروید بعد یک تاکسی از این طرف می‌رود یکی از آن طرف و یکی هم از این طرف. بعد بگویید آقا تفاوت نمی‌کند سوار هر تاکسی‌ای که بشوی بالاخره تاکسی است! بالاخره به سعادت می‌رسی! آقاجان من می‌خواهم بروم آن‌جا این ماشین دارد از این طرف می‌رود یعنی چی فرقی نمی‌کند که سوار کدام بشویم؟ پلورالیزم دینی، آقا همه مذاهب! همه معنویت‌ها! همه دین‌ها! همه درست هستند! همه خوب هستند! مگر ما می‌خواهیم نان قندی بین افراد تقسیم کنیم که بگوییم به این هم بده، به آن هم بده، یک دستی هم بر سر این بکش، یک دستی هم به سر او. ما اصلاً بحث افراد نداریم بحث راه است. راه و بیراه واقعی است یا توهم است؟ مثل این که بگوییم سر چهارراه رسیدیم مهم نیست که از کدام راه می‌روی، فقط برو! کجا بروم؟ من می‌خواهم بروم خانه عمویم. از هر راه رفتم رفتم؟ اگر شما تضمین کنید شما فرمودید چرا نمی‌توانیم هرکسی از هر دینی پیروی کند به خدا و به سعادت برسیم؟ برای این که این‌ها خواستنی نیست. این‌ها واقعی است. باید ببینید در واقع کدام راه به کدام مقصد می‌رسد؟ بالاخره خدا یکی است یا سه‌تا؟ بالاخره خدا داریم یا خدایان؟ همه‌اش که نمی‌شود درست باشد. بالاخره شیطان واقعیت و اصالت دارد؟ واقعیت که دارد، آیا شیطان اصالت دارد یا حق؟ حق و باطل چیست؟ عدل و ظلم داریم یا نداریم؟ بالاخره راست و دروغ فرقی در واقع دارد یا ندارد؟ بگوییم ببینید این دارد راست می‌گوید و می‌خواهد از راه راست به خدا برسد این هم دروغ می‌گوید می‌خواهد از راه دروغ به خدا برسد، چه فرقی دارد؟ در اصول عقاید می‌دانید که نباید تقلید کنید. در فروع می‌گویند تقلید کن چون یک علم خاص است باید وقت بگذارید بروید سال‌ها فقه بخوانید ولی در اصول که نمی‌گویند تقلید کن. مثلاً می‌گویند چرا خدا یکی است؟ برای این که پدرم گفت! برای چه مسلمان هستی؟ برای این که مادرم من را از بچگی به مسجد برد! این‌ها که کافی نیست. این‌ها اصلاً کافی نیست باید تحقیق کرد.

سؤال: می‌فرمایند جستجوی حقیقت در ادیان دیگر گناه است؟

جواب استاد: سؤال این است که شما اول در دین خودت جستجوی حقیقت بکن و ببین دینی که به نام آن شناخته شدی آن را می‌شناسیم؟ نخیر گناه نیست به شرط این که دین خودت را بشناسی و آن را هم بشناسی و درست بتوانی داوری کنی.

سؤال: مدیتیشن آیا ممنوع است؟

جواب استاد: مدیتیشن دوتا بحث است یکی وقت با مبانی معرفت‌شناختی بودایی بحث بشود آن‌ها در مبانی بودیزم و هندوئیزم یک نکات درستی است یک نکات غلطی است یک وقتی باید یک جلسه بگذاریم تا من راجع به آن مفصل بحث کنم که ارتباط مدیتیشن با نوع تفسیر طبیعت و ماوراء الطبیعت، مسئله خدایان، مسئله تناسخ، نسبتی دارد یا ندارد؟ چیست؟ اما یک وقت می‌گویید مدیتیشن یعنی تمرکز معنوی. به این معنا اگر بگوییم در همه ادیان هست اسلام هم دارد. در روایت ما دارد مسلمان نیست کسی که در روز ساعتی را به خلوت و تمرکز معنوی نگذراند. و اصلاً این که در روز 5تا نماز را واجب کردند و کنار آن می‌گویند باز نماز و دعاهای مستحب بخوانید برای چیست؟ برای این که از این غفلت و گرفتاری‌های دنیا فاصله بگیرید و در خلوت بروید و بین روابط خودت با خداوند تمرکز کنید در خودت مطالعه کنی حالا اگر این مدیتیشن و تمرکز معادل همین معادله نفسی که در روایات اهل بیت(ع) است که می‌فرماید از ما نیست «من لم یحاسب نفسه» کسی که هر روز نفس خودش را محاسبه نکند بگوید من امروز چه غلط‌هایی کردم؟ چه کارهای خوبی کردم؟ در رفتارشناسی و آسیب‌شناسی خودش متمرکز شود و خودانتقادی کند، محاسبه نفس یعنی بنشین هر روز از خودت انتقاد کن و خودت را اصلاح کن. ببین سبک زندگی‌ات چه اشکالاتی دارد؟ این اصلاح نفس، دعا، نیایش، اگر مراد این است نخیر، این‌ها خیلی هم لازم است ولی مدیتیشنی که بنشینی با یک مبانی غلط، آن درست نیست.

سؤال: خدا درمانی؟

جواب استاد: نمی‌دانم منظور از خدادرمانی چیست؟ اگر مراد همین ذکر است درمانی جز خدا نیست قرآن می‌فرماید با ذکر خدا، آرامش حقیقی و مطلق می‌آید. چه کسی گفته این‌ها گناه دارد. ولی این حلقه‌های شبه عرفانی که راه می‌اندازند به سؤالات اصلی شما هم جواب نمی‌دهد می‌گویی خدا؟ یک چیزهایی می‌گوید. می‌گویی معاد و قیامت هست یا نیست؟ یک چیزهای دیگر می‌بافد! یا حتی گاهی انکار می‌کنند گاهی بعضی از این‌ها از عرفان و معنویت بدون معاد صحبت می‌کنند. این‌هایی که می‌گویند عرفان منهای خدا و تولید و شرک، عرفان منهای قیامت و معاد، عرفان منهای انبیاء، یا می‌گویند عرفان و معنویت، ولی در آن اخلاق نیست، مثلاً گناه هم هست یا می‌گویند عرفان، منتهی عرفانش این‌طوری است که می‌گوید دیگر نمی‌خوااهد نماز بخوانی، روزه نگیر، احکام شرع را رعایت نکن. همه این‌ها انحراف است و معمولاً من دیدم کسانی که در این حلقه‌ها هستند اول می‌خواهند ارتباط مریدهایشان را با خدا و پیامبر با علم و علما قطع می‌کنند می‌گویند تو نباید مرید کسی باشی! می‌خواهد بگوید مرید پیامبر نباش! بعد آخرش می‌گوید مرید خودم باش! خودش می‌خواهد به جای خدا و پیامبر بنشیند نمی‌دانم گزارش‌هایی که از این حلقه‌های عرفان‌های قلابی می‌آید دوستان چقدر شنیدند؟ چون این‌ها دارد تبلیغ هم می‌شود یعنی یک گنداب‌های عجیب و غریبی از داخل این‌ها بیرون می‌آید بعد از یک مدتی می‌فهمند که دیر هم شده است.

سؤال: فرمودند چرا همه نگاه خوبی به صیغه ندارند؟

جواب استاد: علتش این است که خیلی‌ها از صیغه سوء استفاده کردند و می‌کنند. این یک علتش. علت دوم این که خیلی‌ها اصلاً نمی‌دانند قضیه چی هست! فکر می‌کنند فحشاست! یا سوء استفاده است که خود امام معصوم(ع) در یک زمانی به یکی گفتند تو این کارها را می‌کنی ما را بدنام می‌کنی، دین خدا را بدنام می‌کنی، ظلم به بعضی از خانواده‌ها می‌کنی. ببینید هر کسی از هر حکمی چه ازدواج دائم، چه ازدواج موقت، چه نماز، چرا شما ازدواج موقت را می‌گویید اصلاً نماز، اگر سوء استفاده بکند بقیه به او بدبین می‌شوند. چرا در بعضی از جوامع و محیط‌ها تا اسم آدم مذهبی می‌آید بدشان می‌آید؟ بعضی از محیط‌ها این‌طوری هستند. می‌گویند فلانی مذهبی است! می‌گویند وای باز این ریشوها آمدند! باز خاله‌قضی آمد! چرا این‌ها را می‌گوید؟ برای این که یک چیزهایی از یک آدم‌هایی با ظواهر مذهبی دیده حالش بهم می‌خورد می‌بیند ظاهر مذهب دارد دروغ می‌گوید، فرصت‌طلب هست، خودخواه هست، خائن هست همه کارهایی که می‌گویند بد است این می‌کند فقط خانم یا آقا ظاهراً مذهبی تشریف دارند! خب حالش از مذهب بهم می‌خورد باید هم بخورد. برای این که منافق به اسم مذهبی می‌بیند. ریا به اسم مذهب می‌بیند. لذا ریا حرام است. و الا اگر حقیقتاً بداند که خود دین چه گفته و چه خواسته این کار را نمی‌کنند. اگر بداند که ازدواج موقت را برای هرزگی و فساد نگذاشتند، برای سوء استفاده از دختر مردم و پسر مردم نگذاشتند – چون از هر دو طرف است – بلکه گذاشتند مواردی که نمی‌توانید ازدواج دائم بکنید و دارید به فساد و گناه ممکن است بیفتید به جای دوست دختر و دوست پسر، دوست دختر و دوست پسر مشروع باشید یعنی خانواده موقت باشید، گناه نکنید، فساد نکنید، زنا نکنید. اگر بفهمد که این را گذاشتند برای نجات از زنا و گناه و فساد، نگذاشتند تا خانواده‌های دائمی ثابت را متلاشی بکند ولی خب متأسفانه یک عده سوء استفاده می‌کنند و از آن طرف استفاده می‌کنند.

سؤال: چرا بعضی‌ها از ترس آبرو ازدواج موقت را در خفا انجام می‌دهند؟

جواب استاد: برای این که به نظر من، فرهنگ آن درست جا نیفتاده است و عرض کردم هم از اصل آن سوء استفاده شده است و هم اصل آن درست تعریف نشده است. چرا در جامعه ما از زنا خجالت نمی‌کشند؟ مثلاً دختر و پسر دست‌شان در دست هم است با همدیگر همخانه هستند از این خجالت نمی‌کشند با هم جاهای مختلط می‌روند می‌آیند، کارهای مختلط، چرا از این خجالت نمی‌کشید؟ برای این که یک سبک زندگی برایتان تعریف کردند که این سبک مدرن و قشنگ و امروزی است! اما وقتی می‌گویند همین دوست دختر و پسری که دارید همین را با اخلاق و عدالت گره بزن، آن را مشروع کن! می‌گویید نه آقا این خیلی مرتجعانه است! یعنی مشروع آن بد است حرامش خوب می‌شود.

سؤال: چرا بعضی از اساتید ما با شنیدن صدای اذان ناراحت می‌شوند و حرف ناشایست می‌زنند؟ چه توقعی از دانشجویان داریم؟

جواب استاد: نه دیگر اگر این‌طوری است هیچ توقعی از دانشجویان نداریم! بعید می‌دانم که اساتیدتان این‌طوری باشند.

سؤال: در مورد اوضاع سوریه چه نظری دارید؟ و در سوریه چه اتفاقی افتاد؟ می‌دانم که شما تحت فشار هستید اما می‌خواهم نظر شما را بشنوم.

جواب استاد: یعنی سیاسی است نگویم؟ من سیاسی نیستم ولی بلد هستم سیاسی حرف بزنم. نمی‌دانم از کجا فهمیده من تحت فشار هستم! ببینید قضیه سوریه این‌طوری است سوریه با جاهای دیگر یک تفاوتی دارد یک اشتراکی دارد. اشتراک سوریه با کشورهای عربی این است که ما تقریباً در هیچ کشور عربی، در این صد سال گذشته از وقتی که غربی‌ها و شرقی‌ها بر این‌ها مسلط شدند رژیم و دولت مردمی و اسلامی نداشتیم الآن هم هنوز هیچ رژیمی که واقعاً به تمام معنا بر اساس اسلام بخواهد عمل کند و مردمی کامل باشد هنوز هم نداریم. یعنی این دو – سه تا انقلاب‌هایی هم که شده، کاملاً نیمه تمام است هنوز قوانین همان است هنوز روابط‌شان با اسرائیل برقرار است هنوز زیر سلطه غرب هستند شاید می‌خواهند اصلاحاتی بکنند ولی نمی‌توانند، نتوانستند. البته این‌هایی که در مصر و تونس و سر کار آمدند این‌ها نزدیک‌ترین جریانات به ما هستند. بالاخره هم جریان اخوان‌المسلمین در مصر و هم جریان راشد قنوشی در تونس، این‌ها سبک تفکرشان به سبک تفکر انقلاب اسلامی نزدیک است که البته طبیعتاً تفاوت‌هایی هم وجود دارد. ولی هنوز در مصر و تونس ما انقلاب اسلامی نداریم. این‌ها هنوز نمی‌توانند اساسی‌ترین برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌های کشور را کمترین تصرفی بکنند می‌دانید هنوز قرارداد کمپ‌دیوید با اسرائیل، مصر هنوز دارد تقریباً گاز مجانی به اسرائیل می‌دهد. بنابراین این‌ها هنوز مسلط نیستند و انقلاب واقعی امیدواریم بشود یعنی باید کمک‌شان کرد که این‌ها هم دچار انحراف نشوند و هم از آمریکا و غرب نترسند و دچار انحرافات مختلف نشوند چون انقلاب ما هم اگر امام(ره) نبود همین انحرافات را داشت شما یادتان باشد بعد از انقلاب ما چه کسانی سر کار آمدند؟ مرحوم بازرگان آمد، بنی‌صدر آمد، این‌ها غربزده بودند این‌ها که انقلابی اسلامی نبودند آن‌جا هم این‌طور افراد ممکن است بیایند. الآن مثلاً ترکیه مثلاً اسلام‌گرا هستند با شعار حجاب آمدند ولی واقعیت این است که در ترکیه شما می‌بینید ارتباط این‌ها با رژیم صهیونیستی با اسرائیل کاملاً برقرار است یعنی حاضر هستند بیایند سوریه را سرنگون کنند ولی با اسرائیل هنوز رفیق هستند. خب این هم یک جور اسلام‌گرایی است این را هم باید فهمید که چقدرش اسلام است؟ باید روشن شود. هیچ کشور عربی حکومت مردمی – اسلامی نداشته، این که می‌گویم استثناء ندارد سوریه هم استثناء نیست. اکثر این‌ها همه نوکرهای آمریکا و انگلیس بودند مثل عربستان، قطر، امارات که این‌ها رسماً نوکران رسمی آمریکا و انگلیس هستند عضو سرویس‌های جاسوسی هستند این‌ها از سیا و موساد و از لندن حقوق می‌گیرند این‌ها بدون اجازه آمریکا و انگلیس و اسرائیل آب نمی‌خورند. اگر رژیم سعودی و قطر و امارات و همین‌ها اردن، اگر نباشند شما بدانید رژیم صهیونیستی اسرائیل شش ماه نشده سقوط می‌کند این‌ها آن را نگه داشتند. بین این کشورهای عربی 3- 4تا کشور هم بودند که افسران انقلابی کودتا کردند علیه رژیم‌های سلطنتی وابسته به غرب با شعار سوسیالیزم عربی سر کار آمدند در رأس آن‌ها "جمال عبدالناصر" در مصر بود. بعد از او "قذافی" در لیبی و حافظ اسد در سوریه، و در یمن یکی از یمنی‌ها و در 4- 5تا کشور عربی کودتاهای انقلابی علیه رژیم‌های سلطنتی وابسته به انگلیس و غرب شد، منتهی خود این‌ها طبیعتاً چون چپ بودند ترکیبی از سوسیالیزم و ناسیونالیزم عربی بودند گرایش‌شان به شوروی بیشتر بود تا با غرب. هر دو دسته رژیم‌های عربی نهایتاً همه‌شان با هم به قضیه آرمان فلسطین خیانت کردند همه‌شان. مصر که خودش جلودار خیانت بود و بقیه هم همین‌طور. تنها حکومت عربی که – ببینید این مسئله سوریه است – تنها حکومت عربی که به فلسطین خیانت نکرد سوریه بود و لذا این‌جا یک تردید و تزلزلی که پیش می‌آید سر این مسئله است و الا آیا حکومت سوریه حکومت اسلامی است؟ نخیر، اصلاً خودشان می‌گویند سکولار هستند! بنابراین ما به لحاظ ایدئولوژیک با حکومت سوریه سمپاتی نداریم ولی مسئله این است اولاً که این همه رژیم‌های فاسد عربی است هیچ کدام را نمی‌خواهند سرنگون کنند غیر از سوریه که تنها حکومتی است که کنار حزب‌الله و حماس ایستاد و با اسرائیل جنگید بقیه همه خیانت کردند. الآن تنها حکومت عربی که می‌خواهند حتماً سرنگون بشود ولو با جنگ مسلحانه و با هزاران کشته، حکومت سوریه است. چرا هیچ کس حکومت اردن را کاری ندارد؟ چرا با مراکش چیزی نمی‌گویند؟ چرا در خودِ مصر هنوز ارتباط با اسرائیل برقرار است؟ چرا ترکیه با اسرائیل کاملاً رابطه دارد می‌گوید و می‌خندد ولی برای سرنگونی حکومت سوریه ارتش وارد می‌کند چرا یک بار یک اسلحه به سمت اسرائیل نمی‌کشید؟ خب این سؤالات را باید جواب بدهند. ببینید اگر این سؤالات را جواب بدهند مسئله سوریه روشن می‌شود. چطور شده که عربستان طرفداران دموکراسی در سوریه شدند؟ خب این سؤالات را یک کسی جواب بدهد. الآن که بحث مردم سوریه نیست، الآن رسماً آمریکا اعلام کرده، انگلیس آمده، فرانسه آمده، اسرائیل پای کار آمده، عربستان، قطر، ترکیه، اردن، این‌ها آمدند، الآن با این جنگ راه انداختند، دل‌شان هم به حال مردم سوریه و مذهب نمی‌سوزد، تنها حکومت عربی که هنوز به فلسطین خیانت نکرده، و به حماس و حزب‌الله کمک کرد که در جنگ 22 روزه و 33 روزه اسرائیل را شکست بدهند می‌خواهند این سقوط کند! مسئله، مسئله دموکراسی، مردم و اسلام‌گرایی الآن در سوریه نیست من نمی‌خواهم بگویم در سوریه بعضی از مخالفین بشار اسد اسلام‌گرا نیستند بعضی‌هایشان هستند ولی همه نیستند بخش اعظمی نیست به لحاظ مذهبی هم آن‌هایی که به نام علوی شناخته می‌شوند به لحاظ فقهی و احکام و کلام و اخلاق، مستضعف فکری هستند بنابراین اگر واقعاً‌ بحث حقوق ملت و دموکراسی و اسلام بود هیچ مسئله‌ای نبود منتهی به چند دلیل مسئله در سوریه این‌ها نیست. مثلاً الآن حکومت عربستان و قطر دموکراتیک هستند که دل‌شان برای دموکراسی در سوریه لک زده است؟ این‌ها خانوادگی دارند حکومت می‌کنند این‌ها 30- 40تا خانواده فاسد هستند که این لوله‌های نفت عربستان مستقیم توی جیب این‌هاست. سهم انگلیس و اربابان‌شان و اسرائیل و آمریکا را می‌دهند و خودشان هم مشغول فساد و عیش هستند خادم‌الحرمین هم هستند هزار جور هم کثافتکاری و گناه می‌کنند رژیم اسرائیل را هم این‌ها نگه داشتند. با مبارک بودند. سؤال من این است چطور وقتی مبارک سقوط کرد عربستان پشت او ایستاد؟ بن‌علی در تونس سقوط کرد پناه آورد به عربستان و مهمان شاه عربستان است حاکم یمن داشت سقوط می‌کرد رژیم عربستان، رژیم یمن را همین‌طور نیمه‌کاره حفظ کرد. چطور آن‌جاها این کار را می‌کنید؟ بعد در سوریه، عربستان و قطر پول و اسلحه می‌دهند برای دموکراسی در سوریه! شک نمی‌کنید؟ این اصلاً شک نمی‌خواهد دم خروس پیداست! الآن در سوریه دوتا مسئله مخلوط شده است اگر مسئله مردم بود و حکومت و اسلام، تکلیف روشن بود. از نظر ما جریان‌های اسلام‌گرای اهل سنت که دنبال اسلام انقلابی هستند نه اسلام آمریکایی! بلکه اسلام ضد آمریکایی. آن‌ها به انقلاب ما خیلی نزدیک‌ترند به لحاظ مذهبی تا جریان‌های علوی یا تا جریان‌های بعثی و سکولار و جریان‌های دیگر، این‌ها خیلی به ما نزدیک‌ترند. منتهی الآن مسئله سوریه این نیست. اگر هم اول این بود، الآن این نیست. مسئله سوریه این است که کثیف‌ترین رژیم‌های استبدادی و خائن عرب، با پول و دلار پای کار آمدند برای سرنگونی تنها حکومت عربی که کنار فلسطین ایستاده است. این‌ها می‌خواهند حزب‌الله و حماس را نابود کنند می‌خواهند اسرائیل خاطرجمع بشود. مگر شما اخبار را تعقیب نمی‌کنید – این دوست‌مان که این را نوشتند که شما تحت فشار هستید ولی می‌خواهم نظرت را بدانم – فکر می‌کنم شما هم تحت فشار باشی، شما باید همه اخبار را درست گوش کنید. شما اخبار را درست گوش کن ببین آن‌جا قضیه چیست؟ سؤال: چرا عربستان و دبی و امارات و ترکیه، چرا این‌ه علیه اسرائیل یک کلمه حرف نمی‌زنند؟ اردوغان گفت که به زودی در مسجد اموی در دمشق نماز می‌خوانم! خب انشاءالله بخوانی خدا هم قبول کند! چرا یک بار نگفتی در بیت‌المقدس می‌روم نماز می‌خوانم. خب برو در بیت‌المقدس نماز بخوان بعد بیا سوریه هم برای تو. با اسرائیل این‌ها ... هر وقت دیدید کسانی آمدند گفتند اسرائیل باشد و با آمریکا پیمان می‌بندند کنار هم، به آن شک کنید. آن انقلاب نیست، اسلامی هم نیست، این را بدانید. روشن شد؟ در سوریه مسئله این است و الا ما به لحاظ اعتقادی و به لحاظ ایدئولوژیک و به لحاظ سیاسی ما بحثی نداریم، نسبتی نداریم، انقلاب ما اسلامی است، انقلاب ما نه بعثی است، نه سوسیالیستی است، نه ناسیونالیستی است، نه سکولار است، بلکه اسلامی است و ما جریان‌های اسلامی اهل سنت را جزو خودمان و برادر خودمان می‌دانیم همان کاری که حماس و حزب‌الله کردند کنار هم جنگیدند و خون‌شان شیعه و سنی با هم مخلوط شد در جبهه حق بودند، همه دارند می‌گویند بیشترین کمک را به حماس سنی، ایران کرد. فقط ایران پشت حماس ایستاد. خب حماس که سنی هستند مگر بحث ما شیعه و سنی است؟ این خائنین، این طرح انگلیسی، اسرائیلی و آمریکایی را این خائین عرب دارند انجام می‌دهند می‌خواهند بیداری اسلامی را که می‌توانست و می‌تواند حکومت‌های وابسته را به غرب را یکی یکی سرنگون کند تبدیل به جنگ شیعه و سنی بکنند. می‌خواهند این کار را بکنند. فقط این‌طوری می‌توانند جلوی بیداری اسلامی را بگیرند. می‌خواهند تبدیل به جنگ سلفی و علوی کنند. بعد هم جنگ ترک و عرب، بعد عرب و فارس، بلوچ و ترک و... می‌خواهند این کارها را راه بیندازند و اینها دارند کمک‌شان می‌کنند.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha